اَفَلایَنظُرونَ اِلیَ الاِبِلِ کَیفَ خُلِقَت؟!

آیا تا بحال به شتر توجه کردین ببینین خلقتش چه شکلیه؟ بقیه چیزا چه طور؟

اَفَلایَنظُرونَ اِلیَ الاِبِلِ کَیفَ خُلِقَت؟!

آیا تا بحال به شتر توجه کردین ببینین خلقتش چه شکلیه؟ بقیه چیزا چه طور؟

۱۱۹ مطلب با موضوع «همین طوری بدون تامل» ثبت شده است

این جلسه بحث در مورد قدیمی و معروف جبر و اختیار صورت گرفت. مسبب‌اش هم من بودم. صرفا یک سوال پرسیده بودم از مدرس و خودم هم جوابش را نوشته بودم تا ببینم درک من از این موضوع درست هست یا نه. مدرس گرامی هم سوال و جواب بنده را در گروه قرار داد و از همه خواست تا مشارکت کنند.


از آنجایی که این بحث بسیار قدیمی است و در هزار تا کتاب و سایت و غیره می‌توان به هزار جور جواب برای این سوال دست پیدا کرد دیگر من هم از نوشتن توضیحات مکرر خودداری می‌کنم و فقط دو نکته که برای من جدید بود و در این بحث یاد گرفتم را اینجا می‌گذارم.


سوال این بود: آیا اینکه خدا بر همه چیز عالم هست، برای ما انسان‌ها ایجاد جبر نمی‌کند؟ مثلا اینکه خدا از کشته شدن پسر پیامبرقبل از به دنیا آمدن ایشان خبر داده اند آیا جبری بر انسان‌ها نیست؟


دو نکته‌ای که برای من جدید بود مختصرش این می‌شود:

یک. اولا ما که از علم خدا خبر نداریم! مثلا آن شخض معروفی که می‌گوید من شراب می‌خورم چون اگر نخورم علم خدا جهل می‌شود ... از کجا می‌داند که علم خدا چیست؟ 

دو. اگر جبر بود علم خدا عظمتی نداشت! علمی موجب خضوع می‌شود که در عین اختیار بتواند چه می‌شود! 

مثلا دکتری که آمپول بیهوشی زده به بیمارش بگوید بیمار تا پنج دقیقه دیگر بیهوش می‌شود هنری نکرده! اما کسی که مثلا بتواند بگوید وقتی پشه‌ای به سمت شما می‌اید و شما دستتان را تکان می‌دهد به کدام جهت حرکت می‌کند. علمش خضوع آور است چرا که و پشه به بی‌نهایت جهت می‌توانسته حرکت کند.


علم خدا خضوع آور است و روایاتی پیرامون این داریم که ملائکه به خاطر علم خدا خضوع و خشوع‌شان بیش‌تر می‌شود.


حال و حوصلهٔ توضح بیش‌تر ندارم. اگر گیری برای‌تان پیش آمد نتوانستید جبر و اختیار را برای خودتان توجیه کنید لطفا گیرتان را بگویید.

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۴ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۵۲

انّ الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاه

به درستی که که حسین چراغ هدایت‌گر است و کشتی رهایی بخش

کشتی

کسی که نرفته و نچشیده نمی‌داند چه خبر است.  چگونه بیست میلیون آدم از عرب و عجم در یک مسیر قرار می‌گیرند، با هم راه می‌روند، کسی به کار کسی ندارد و همه و همه مقصدشان کربلاست. با پای پیاده از نجف، بغداد، کاظمین و از هر طرف موکب‌ها هستند که در مسیر کربلا آماده‌ی خدمت رسانی به زائرین هستند. بیش‌تر شبیه معجزه است. واقعا اگر کسی بخواهد معجزه ببیند باید اربعین برود کربلا را ببیند که چگونه این همه آدم با هم جا می‌شوند. حتی به نزدیکی حرم هم شاید نرسی، از همان دور سلام می‌دهی و نماز زیارت اربعین را می‌خوانی حالت دگرگون می‌شود.


افسوس که عمری پی اغیار دویدیم

از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم

سرمایه زکف رفت و تجارت ننمودیم

جز حسرت و اندوه متاعی نخریدیم

بس سعی نمودیم که ببینیم رخ او را

جان‌ها به لب آمد رخ دلدار ندیدیم


افسوس که امسال جا ماندم، یا بهتراست بگویم طلبیده نشدم. امسال که هیچ کار به خصوصی هم به زعم خودم نداشتم. هر سال درس و امتحان مسخره ... امسال که دیگر قید و بندی پایمان را نبسته بود هم اربعین قسمتم نشد. 

اولین باری که عتبات رفتم به زور بردنم، اما وقتی مزه حرم امیرالمؤنین را چشیدم آرزویم شد که باز هم بروم. جالب بود که در هر دو سفریکه رفتم، اگرچه پوشش ایرانی داشتم، من را با عرب‌ها اشتباه می‌گرفتند و با عربی شروع به صحبت می‌کردند. چه قدر حرم‌های اهل‌البیت با صفاست. وقتی کربلا می‌روی می‌بینی که حرم حضرت عباس آن طرف است، شهدا این طرف‌اند، پایین پا علی‌اکبر دفن است. وقتی کاظمین می‌روی دو پدربزرگ و نوه کنار هم دفن‌اند. وقتی سامرا می‌روی دوباره دو امام را زیارت می‌کنی ... همه‌‌ی اصحاب گل‌شان هم همان دور بر دفن‌اند و زیارت‌شان می‌کنی ... آن موقع است که می‌فهمی که چرا به سلطان طوس غریب‌الغربا می‌گویند. مشهد که می‌روی روحت جان می‌گیرد اما حرم مولا خیلی فرق دارد. لااقل برای من که یک چیز دیگر است. شهر کثیف و سیم‌های درهم پیچیده‌ی نجف یک طرف، حرم پدرم علی‌بن‌ابی‌طالب یک طرف، آن قدر احساس خوب در این حرم داشتم که دوست داشتم در این شهر زندگی کنم تا هرروز و هرروز بتوانم بروم زیارت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام.

حالا اربعین امسال یک جامانده‌ی مغموم بیش‌تر نیستم، فقط تصاویر جمعیت عاشق را می‌بینم و افسوس می‌خورم. اگر خدا به من عمر و توفیقم دهد سال دیگر آن سر دنیا هم که باشم برای اربعین خودم را می‌رسانم.

در اینستاگرام این تصویر را دیدم که زیرش نوشته شده بود :«وقتی قمر به زیارت قمر می‌آید.»

قمر بنی هاشم

سلام خدا بربنده‌ی صالح‌اش، پسر امیرالمؤمنین، اباالفضل‌العباس.

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰۲ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۳۲
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۰۶
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰۵ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۴۹

سلام بر تو ای شهیده‌ی پهلو شکسته

السلام علیک یا ابا عبدالله

توی این یک ماه اخیر چندتا دوست ازم راجع به ارشد پرسیدن اینکه، چی باید بخویم و چه کتاب هایی بخریم، کنکور چه جوریه و ... دیروز در حال جواب دادن به سوالای یه بنده خدایی بودم، درون گوگل جست‌وجوییدم و جالب بود برایم که مطالبی راجع به ارشد علوم کامپیوتر که شسته و رفته همه چیز را گفته باشد نیافتم؛ این شد که بر این شدم کمی تا قسمتی راجع به کنکور علوم کامپیوتر بنویسم شاید به درد یک نفری خورد.

کنکور علوم کامپیوتر از چه دروسی تشکیل شده؟

به طور مختصر از اینا: زبان انگلیسی، ریاضی عمومی، مبانی علوم ریاضی، مبانی ماتریس‌ها و جبر خطی، مبانی آنالیز ریاضی، مبانی آنالیز عددی، مبانی احتمال، مبانی ترکیبیات، مبانی نظریه محاسبات، ساختمان داده‌ها و الگوریتم‌ها و مبانی منطق و نظریه مجموعه‌ها

قابل ذکر هست که این دروس از پارسال شده جزو منابع کنکور ارشد (با تغییر کردن سر فصل دروس که برای بچه‌های ورودی 89 به بعد هست) و سال‌های قبل فرق می‌کرده. مثلا درس‌هایی از جمله مبانی آنالیز ریاضی و مبانی ماتریس‌ها و جبر خطی نبوده ولی درسی مثل اصول سیستم‌های کامپیوتری بوده و ...

از هر درسی چندتا سوال میاد و ترتیبش چه جوریه؟

به همون ترتیبی که در بالا اسامی درس‌ها ذکر شده، توی دفترچه‌ی کنکور هم درس‌ها یکی پس از دیگری اومدن؛

درس زبان انگلیسی 30 تا سوال داره؛ 15 تا عمومی و 15 تا تخصصی. 15 تا عمومی شامل لغت و گرامر میشه و برای 15 تا تخصصی 2 الی 3 متن داده می‌شه.

درس ریاضی عمومی؛ از اونجایی که بچه‌های علوم کامپیوتر مثل مهندسی‌کامپیوترها نیستن که فقط دو تا ریاضی عمومی پاس کنند، باید زحمت بکشند و علاوه بر ریاضی عمومی یک و دو، برن سه رو هم بخونن! از ریاضی عمومی 8 الی 10 (شاید یکی دوتا اضافه و کم!!) سوال میاد.

درس مبانی علوم ریاضی (یا همون کتاب معروف لین اند لین)؛ از این درس 5 یا 6 تا سوال بیشتر نمیاد. کتاب تستی هم براش سراغ ندارم. اگه کسی فکر می‌کنه برای این درس احتیاج داره تست بزنه، بهترین کار به نظرم اینه که بره سوالای بچه‌های ریاضی سال‌های گذشته (فرقی هم نمیکه چه سال‌هایی) رو گیر بیاره و تست‌های این درس رو از اونا بزنه

درس مبانی ماتریس‌ها و جبر خطی؛ این درس هم پنج شیش تا سوال بیشتر نداره و به نظرم جزو درس‌هایی هست که تست‌هاش راحت هست (البته به شرطی که خوب خونده باشیدش) کتاب تست مدرسان شریف برای این درس کتاب نسبتا خوبیه و من خودم همه‌ی تست‌های این کتاب رو زدم.

درس مبانی آنالیز ریاضی؛ این درس 10 الی 12 سوال ازش میاد! و خب برای ما علوم کامپیوتری ها درس خیلی چسبناکی نیست. اگر کسی این درسش خوبه، خوش به حالش! و اگر کسی هم این درسش خیلی خوب نیست خیلی توی دلش آب تکون نخوره، یکی دو تا فصل مهم کتاب رو حسابی بخونید و از اینکه بقیه‌ی کتاب رو نخوندین نهراسید. شما دو سه تا تست اسن درس رو بزنید کافیه! کتاب مرجع این درس رودین و آپوستل هست.

درس مبانی آنالیز عددی. این درس هم 5 الی 6 تا سوال داره؛ اگر فرصت دارید حتما این درس رو سعی کنید بخونید چون سوالای روتینی داره (هرچند که فرمول های زیادی داره!). به عنوان منبع مرجع کتاب پیام نور آقای بابلیان کافی است. اما درباره‌ی تست بهتره که حتما کتاب تستش رو گیر بیارین یا تست‌های سال‌های قبل رو بزنید چون خطای محاسباتی آدم با زدن تست معلوم میشه و تست زدن کمک می‌کنه اشتباهاتتون رو بفهمید و یاد بگیرید که اونا رو تکرار نکنید.

درس مبانی احتمال. اینم مثل بالایی ازش سوال میاد. مباحثش دو قسمت میشن یه قسمتش که شبیه همون آمار دبیرستان هست با کمی جزئیات بیشتر (که خیلی سخت نیستند و توصیه می‌کنم بخونیدشون) و یه قسمتش هم آنالیز ترکیبی هست که اگر ترکیبیاتتون خوب باشه با این بخشش مشکلی ندارید و اگر هم بد باشه باید براش بلاش کنید خب!

بعد از اون دروس تخصصی شروع می‌شن

درس مبانی ترکیبیات. (این درس برای من شیرین بود)  ازش 15 تا(یا شایدم بیشتر و کمتر) سوال میدن.

درس ساختمان داده و الگوریتم. این درس خیلی مهمی هست چرا که اصلا علوم کامپوتری باید این رو خوب بلد باشه! تعداد سوالای این درس هم مشابه درس بالایی هست. به نظرم اگر کسی کتاب دکتر قدسی رو خوب بلد باشه با این درس مشکلی نخواهد داشت.

درس نظریه محاسبه! (تعداد سوالای درس‌های تخصصی مثل همه) من اعتراف می‌کنم اشتباه بزرگی کردم در قبال این درس؛ فکر می‌کردم فقط همون قسمت گرامر‌های زیان مستقل از متن و وابسته به متن و اون قسمت‌های زبان‌های منظم و نامنظم و پی‌دی‌ای و آتامات مهمه و بی‌خیال اون چندتا فصل آخری شدم. نباید این کار رو بکیند!!! همه‌ی کتاب پیتر لینز رو (اگه این کتابی باشه که برای خوندن انتخاب کرده باشید) بخونید! اصلا از تصمیم پذیر تورینگ و ... نگذید حدود 7 یا 8 تا سوال ممکنه از اینا باشه ؛ زبان بازگشتی برشمردنی و تصمیم‌پذیر و ... (اینا رو مثل ما ممکنه توی مبانی نظریه محاسبات بهتون درس نداده باشن اما شما خودتون باید بخونید! ) درس بعدی این درس نظریه محاسبه البته می‌تونه کمک شایانی در مفهوم تصمیم‌پذیر بودن و بازگشتی برشمردنی بودن زبان بکنه.

و در نهایت مبانی منطق و نظریه مجموعه ها. مثل دروس فوق هست تعداد سوالاش (یعنی حدود 15تا) و توی دانشگاه ما کتاب «منطق برای ریاضی دانان» اثر همیلتون رو درش دادن. این کتاب رو خیلی و درسش رو هم خیلی دوست داشتم اما اگر می‌خواین برای کنکور بخونید این کتاب به درد شما نخواهد خورد. من متاسفانه کتاب منطق ریاضی (دکتر محمد اردشیر) گیرم نیومد اما دوستی که این کتاب رو داشت می‌گفت خیلی خوبه (من اصلا این کتاب رو ندیدم البته نمی‌دونم) اگه قوه‌ی استدلال کردنتون خوبه می‌تونید تعداد تست‌های زیادی از این درس رو بزنید به شرظی که البته با شیوه‌ی نگارش منطقی که در کنکور اومده آشنا باشید (این مشکلی بود که من برخوردم چون که شیوه‌ی نگارش فرمول‌ها و استنتاج کردن‌هایی که خونده بودم با اون‌چه که در دفترچه‌ی کنکور دیدم متفاوت بود و از اونجایی که بهتره آدم نزهنه تا اینکه غلط بزنه و منم نمی‌خواستم سرجلسه چیزی که برایم شک و شبهه دار بود بزنم، خیلی تست از این درس نزدم در حالی که خودم رو بیش از این‌‌ها می‌دونستم )

اگه دفترچه سوالای کنکوری که ما دادیم رو می‎‌خواین دانلود کنید، از اینجا می‌تونید.

توصیه‌ی بسیار بسیار مهم!! بدانید و آگاه باشید که کنکور ارشد مثل کنکور کارشناسی نیست! لازم نیست درصد‌های آنچنانی داشته باشید تا رتبه‌ی خوب کسب کنید. مهم این نیست که تعداد تست‌های زیادی زده باشید، مهم این است که تست‌هایی که می‌زنید درست باشند! پس با دیدن تست‌های آشنا طمع نکنید و فقط سعی کنید آن تستی را پر کنید که از درست بودن جوابتان مطمئن هستید.

در ضمن خواندن زبان انگلیسی را بسیار توصیه می‌کنم!